اسماعیل که تازه به دنیا آمده بود، تشنه بود و بی تاب و مادرش هاجر در جست و جوی آب. اسماعیل پاشن هی پایش را به زمین زد و ناگهان زمین جوشید و چشمهی زمزم جاری شد. لبخند رضایت بر لبهای خشکِ سرزمین خالی از گیاه مکّه نقش بست ...
کد فایل:55118
دسته بندی: عمومی »
دانش آموزی
تعداد مشاهده:
6526
مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.pptx
فرمت فایل اصلی: ppt
تعداد صفحات: 13
حجم فایل:796
کیلوبایت