بخش اول
تكنولوژي نظامي در عهد كهن
دستيابي به تكنولوژي جديد از
گذشتههاي بسيار دور در زندگي انسانها و در تعيين سرنوشت جوامع بشري تاثير
فراوان داشته و در روند تكامل تمدن بشري خصوصاً در عهد باستان هر گاه
انسان به تكنولوژي جديدي دست مييافت، تحول عظيمي در زندگي او رخ داده
است.
تحولات تكنولوژي در زمينههاي متفاوت و در جوامع مختلف در گذشته به
طرق و روشهاي گوناگون به وقوع ميپيوسته، ولي به علت نبودن ارتباطات و
تبادل اطلاعات لازم بين جوامع، اين تحولات از پويايي بسيار كمي برخوردار
بودهاند و بسيار كند صورت ميگرفته و انتشار مييافتهاند.
انسانهاي
اوليه به ناچار براي حفظ جان خود به فكر كردن و ابداع وسايل زندگي و دفاع
پرداختند و به مرور وسايل كشاورزي و ادوات جنگي را ساختند.
ترابري
بسيار كندرو با گنجايش حمل بار و مسافر كم در عهد باستان و در نتجيه آن،
ضعف ارتباطات و عدم انتقال سريع تكنولوژي بين جوامع مختلف، نبودن تكنولوژي
پيشرفته در بخش كشاورزي و استفاده از ابزار و ادوات بسيار ابتدايي و ساده
كه تمام نيروي كار را صرف تهيه مواد مورد نياز روزانه انسان ميكرد و مجال
فكر كردن در ساير امور مخصوصاً امور نظامي را براي انسانهاي آن دوره فراهم
نميكرد و اصولا پايين بودن پايه و درجه تكنولوژيك صنايع در آن زمان، از
دلايل عمده پيشرفت بسيار كند و روند نامنظم و نامرتب تحولات تكنولوژي نظامي
به شمار ميآيند. از طرفي پديدههاي بازدارنده طبيعي نيز به نوعي در راه
پيشرفت و گسترش اين تكنولوژي موانعي را به وجود ميآوردهاند كه اغلب از
كنترل انسان خارج بوده است.
انسان جستجوگر و سخت كوش در آرزوي دستيابي
بر فراز آسمان و قعر درياها هرگز از تلاش و جديت در راه رسيدن به ترقي و
تعالي و آيندهاي بهتر دست برنداشته و با تكيه به هوش نبوغ خود گام به گام
پيش رفته و بر قهر طبيعت فايق آمده است؛ براي تامين نيازمنديهاي خود ابزار
لازم را اختراع نموده و براي مبهمات و نادانستههاي خود نيز پاسخ يافت،
ليكن هنوز هم بسياري از سوالات او بدون پاسخ است و تلاش در جهت يافت پاسخ
همچنان ادامه دارد.
تكنولوژي در عهد باستان بسيار ساده و ابتدايي بوده و
اگرچه بيشترين فكر انسانهاي اوليه معطوف و متوجه تامين امنيت و تهيه
ابزار مبارزه با بلاهاي طبيعي و بهرهبرداري از محيط اطراف خود بوده است،
پيشرفت در اين زمينهها نيز بسيار كند بوده و قرنهاي متمادي سپري ميشده تا
تحولي كه امروز بسيار ساده و پيش پا افتاده به نظر ميرسد، در تكنولوژي
نظامي آن روز پيش ميآمده است. ابزار نظامي آن روز منحصر به آلات و ادوات
شكار حيوانات و دفاع شخصي در مقابل خطرات بوده است.
اولين چيزي كه توجه
انسانهاي اوليه را براي ساخت ابزار زندگي و جنگ افزار تدافعي به خود جلب
كرده سنگ و گل و شاخه درختان بوده است و سپس پوست و استخوان حيوانات نيز در
فرايند تكنولوژي نظامي عهد باستان جايگاه خاصي را به خود اختصاص داده است.
تكنولوژي
نظامي در عهد باستان بسيار ساده و معمولا به صورت ابزاري غير مركب و ساخته
شده از سنگ، چوب يا استخوان حيوانات بوده و اولين تحولي كه در اين زمينه
رخ داده است در حقيقت توانايي تركيب اين مواد و ساخت جنگ افزارهاي مركب
بوده است.
انسان پس از اينكه وسيله بستن اجسام و متصل نمودن آنها را به
يكديگر كشف كرد، تحول بزرگي در زندگي او رخ داد. او توانست سنگهاي تيز و
صيقلي را به نوك چوبهاي بلند ببندد و در نتيجه موفق به ساخت نيزه شد و
توانست حيوانات بيشتر و بزرگتري را شكار كند و از گوشت و پوست واستخوان
آنها بهره برداري كند.
تحولات تكنولوژي نظامي در عهد كهن به همين ترتيب با پيشرفتي بسيار كند صورت ميگرفته است.