در قالب word و در 94 صفحه، قابل ویرایش.
فهرست :
فصل اول: (تعريف مونوگرافي)
مقدمه
تاريخچه مونوگرافي در جهان و ايران
موضوع تحقيق
روش تحقيق
هدف پژوهش
تعريف واژهها و مفاهيم
فصل دوم: جغرافيا
موقعيت جغرافيايي
آب و هوا
پوشش جانوري
پوشش گياهي
وجه تسميه
ناهمواري ها شامل كوه ها
تاريخچه
آثار باستاني
فصل سوم: موقعيت اجتماعي
اوقات فراغت
مهاجرت
جمعيت
راه هاي ارتباطي
امكانات شامل (تلفن- شركت تعاوني- شوار بيمارستان، مدرسه، مهدكودك)
فصل چهارم: ساختار فرهنگي
مذهب
زبان
زيارت
شيوه حل اختلافات
خويشاوندي
محدوديت ها و اجبارها
فصل پنجم: سيماي روستا
محله ها
مسكن
فصل ششم: كشاورزي و دامداري
كشاورزي
گردوزني- چيدن زردآلو (درست كردن لب لبو)
دامپروري
تهيه انواع لبنيات (ماست-كره-قره قورت-پنير و ……)
واحدهاي اندازه گيري
فصل هفتم: خوراك
انواع نانها و شيرينيهاي محلي
انواع غذاهاي محلي
انواع ترشي
انواع مربا و شربتها
وعدههاي غذا
سفره آرايي
فصل هشتم: پوشاك
پوشاك
(مردان و زنان و كودكان)
فصل نهم: مراسم گذار
مراسم گذار
الف: تولد
چشم روشني بردن براي طفل و نامگذاري
ختنه سوران
ب: ازدواج
خواستگاري
قول گيران (قند شكني)
مراسم عقد كنان
دونه پاك كني (پاك كردن برنج)
شب اول عروسي (حنابندان)
شب دوم عروسي
كله قند زني
پاتختي
ج: مرگ و اعتقادات مربوط به آن
فصل دهم : مراسم در طول سال شمسي و قمري
شب يلدا
چهارشنبه سوري
عيد نوروز
سال تحويل
سيزده بدر
عيد فطر
عيد قربان
عيد غدير
مراسم در ايام محرم
تاسوعا و عاشوراي حسيني
فصل يازدهم: اعتقادات و باورها
سنت ها (اعتقادات و باورها)
صداي كلاغ
چشم زخم
طب سنتي
داروهاي گياهي
بازيهاي محلي شامل:
بازي خم پل
آغوز بازي (گردو بازي)
توپ بازي
لي لي بازي
شمع و گل و پروانه
فصل دوازدهم: فرهنگ و فولكولور
ضرب المثل ها
آوازها
موسيقي
نتيجه گيري
منابع و ماخذ
اصطلاح مردم شناسي Ethnologie همان كاربرد سنت فرانسوي آن است كه در مكاتب آمريكايي و انگليسي به «انسان شناسي اجتماعي و فرهنگي»
(Antropoloqiesocialeet Culturelle) تعبير مي‌شود.
«ماري- كلود شامها» انسان شناس فرانسوي مي گويد. عبارت انسان شناسي يا در آنتروپولوژي» به معناي «علم انسان» آمده است. تا قرن نوزدهم انسان شناسي همان مطالعه خصوصيات و طبيعت انسان بوده كه خطوط جسماني – نشانه هاي فرهنگي، فكري و ذهني را در برميگيرد. بعدها با پيشرفت علوم و كاوشهاي اصولي انسان شناسان علم انسان شناسي نيز توسعه بيشتري يافت و تنها به خصوصيات طبيعي انسانها محدود نشد بلكه به دو شاخه مشخص يعني انسان شناسي فرهنگي يا مردم شناسي و انسان شناسي جسماني تبديل گشت كه شاخه نخستين (مردم شناسي) اين علم خطوط تمدن و فرهنگ يا خصيصههاي فرهنگي گروههاي انساني را بررسي مي كند و انسان شناسي جسماني يعني واژهاي كه بيش از همه در كشور فرانسه از آن صحبت شده است و امروز جاي خود جاي خود را به در انسان شناسي زيستي Antropoloqie Biologique داده است طبيعت، دنياي تغييرات و دلايل تحولات زيستي و تكامل گروههاي انساني را مورد مطالعه قرار مي دهد. (عسگري خانقاه/1373 و ص 12و11)
شناخت محيط و حوادث پيرامون از آغاز زندگي مورد توجه انسان قرار مي گيرد و نخستين انسانها هم از آن مستثني نبوده اند. آنان در باب جهان مي انديشيدند و تا حوادث را تبيين نميكردند آرام نمي گرفتند. آرام آرام بشر ازشناخت هاي مبتني بر حجيت،پر رمز و راز و حتي منطقي راه به سوي شناخت علمي گشود و اينجا خود را در تجربه، تحقيق مشاهده به آزمايش و تعقل يافت (ساروخاني/ 1377 / ص 26)